Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (1632 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Wir haben die Wohnung gekündigt. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Wir ziehen am 1. [Ersten] aus. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Schalten Sie morgen wieder ein, wenn wir uns ansehen, worauf man bei einem Fahrradcomputer achten muss. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Apartment {n} U آپارتمان
Appartement {n} U آپارتمان
Eigentumswohnung {f} U آپارتمان شخصی
Einzimmerwohnung {f} U آپارتمان یک اتاقه
Junggesellenbude {f} U آپارتمان آدمی مجرد
Bude {f} U آپارتمان خود [ اصطلاح روزمره]
Eilfracht {f} U بارکشی سریع السیر
Eilgut {n} U بارکشی سریع السیر
ausziehen [Umzug] U [از منزل] بارکشی کردن
mieten U اجاره کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
mieten U کرایه کردن [اتاق و آپارتمان و غیره]
Meine Schwester sucht derzeit ein [e] Haus [Wohnung] . U خواهرم فعلا دنبال خانه [آپارتمان] می گردد.
Beratung {f} U آگاهی
Benachrichtigung {f} U آگاهی
Einblick {m} U آگاهی
Ratschlag {m} U آگاهی
Erkenntnis {f} U آگاهی
[fachliche] Auskunft {f} U آگاهی
Aufklärung {f} U آگاهی
Rat {m} U آگاهی
Bewusstsein {n} U آگاهی
Durchblick {m} U آگاهی
Auf [Los] geht's! U بیا شروع کنیم !
Nehmen wir an ... U حالا فرض کنیم که ...
weitere Informationen U آگاهی بیشتر
weiterführende Informationen U آگاهی بیشتر
Bewusstsein {n} U حس آگاهی [پزشکی]
Detektivbüro {n} U اداره آگاهی
informieren U آگاهی دادن
durch Plakate ankündigen U با اعلامیه آگاهی دادن
bekannt geben U با اعلامیه آگاهی دادن
ich weiss es nicht. آگاهی ندارم [در باره اش] .
Jemandem eine Auskunft erteilen [geben] U به کسی آگاهی دادن
Jemanden beauskunften U به کسی آگاهی دادن
Wir müssen das Zimmer in Ordnung bringen. U ما باید اتاق را آماده [مرتب] کنیم.
Wir rechnen monatlich [miteinander] ab. U ما ماهانه [باهم] تسویه حساب می کنیم.
Wir übernehmen die anfallenden Gebühren. U ما حق الزحمه های مداوم را تامین می کنیم.
Wir leben im Zeitalter der Massenkommunikation. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Lassen wir das Thema fallen. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
Umstand {m} [über Jemanden oder etwas] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
Faktum {n} [über Jemanden oder etwas] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
Angabe {f} [über Jemanden oder etwas] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
Information {f} [über Jemanden oder etwas] U آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
Treffen wir uns doch einmal [zu einem Plausch] . U بیا همدیگر را یک وقتی برای گپ ملاقات کنیم.
Es ist Zeit, das Essen vorzubereiten. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
beginnend mit der Ausgabe vom 1. Juli U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
Bringen wir es hinter uns. U بیا این [کار یا داستان] را تمام کنیم.
Abwarten und Tee trinken! <idiom> U صبر کنیم و ببینیم چه پیش می آید! [ اصطلاح]
Um rasche Beantwortung wird gebeten. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
bekanntgeben U با اعلامیه آگاهی دادن [املا قدیمی]
Kündigungsdauer {f} U کمترین مدت آگاهی داده شود
Kündigungsfrist {f} U کمترین مدت آگاهی داده شود
Wir finden ihn alle sehr nett. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Wir sollten zunächst die Problemfelder ermitteln. U ما باید نخست ناحیه های با اشکال را تعیین کنیم.
Wir sollten das lieber unter uns abmachen. U بهتر است که ما بین خودمان این را معین [حل] کنیم.
Normalerweise besuchen [bereisen] wir keine teuren Orte. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Das habe ich gerüchteweise gehört. U افرادی به طور غیر رسمی به من آگاهی دادند.
Broschüre {f} دفترچه [برای آگاهی در باره چیزی یا تبلیغات]
mindestens [ Zahlenangabe oder Mengenangabe] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
Mir hat es jemand zugezwitschert. U افرادی به طور غیر رسمی به من آگاهی دادند.
zumindest <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
[Der Termin] Das ist [mir] zu kurzfristig. U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
Nun, da wir vollzählig [versammelt] sind, können wir ja anfangen. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Er mault immer, dass wir zu viel Strom verbrauchen. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Ich habe keine Ahnung. U هیچ آگاهی ندارم. [نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست. ]
Spielen wir im Ernst. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
Wir versuchen festzustellen, wie gut das System funktioniert. U ما سعی می کنیم بسنجیم که این دستگاه چقدر خوب کار می کند.
Ich muss noch einige Dinge erledigen, bevor wir uns treffen. U من باید هنوز به چندتا کار برسم قبل از اینکه با هم ملاقات کنیم.
Sie müssen das mindestens 2 Wochen im Voraus bekanntgeben [ankündigen] . U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Das Vorgehen bei dem Raubüberfall lässt auf Insiderwissen schließen. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
Lasst [lass oder lassen ] Sie es uns erledigen [bis...] . U بیایید شماها [بیا یا بیایید] شما این کار را تا ... تمام کنیم.
Sie verlieren das Spiel. Trotzdem sehen wir es uns an. U آنها بازی را می بازند. با این حال ما آن [بازی] را نگاه می کنیم.
anzeigen U آگاهی دادن [آگاه ساختن] [اطلاع دادن ]
zur Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
Recent search history Forum search
0حقوق کارمند در زمان اخراج توسط کارفرما بدون اطلاع قبلی چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com